ريحانهريحانه، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره

مادری می کنم...

سه ماهه شدی هستی مادر

نور چشمم سلام امروز وارد ماه چهارم زندگیت می شوی و سه ماهگی را پشت سر می گذاری. اینقدر این روزها به سرعت می گذرند و من غرق عشق بازی با تو هستم که تقریبا به هیچ کاری نمی رسم. رسیدگی به تو الویت همه کارهایم است و از سوی دیگر کارهای دانشگاه مشغله ام را بسیار زیاد کرده است. تو بزرگ شده ای دخترم و می فهمی و با دقت به همه چیز نگاه می کنی. آنقدر با دقت که می ترسم هر حرفی را جلوی تو بزنم یا هر جایی بروم. خدا را شاکرم که تو اینقدر خوش اخلاق و آرامی و مانند یک فرشته کوچک فصای خانه ما را سرشار از عشق می کنی. بابایی عاشقانه دوستت دارد و برای دیدنت هر روز لحظه شماری می کند. خدا را هزار بار شکر که تو را به ما عطا کرد. هستی مادر امروز و در سه ماهگی ا...
20 آبان 1393

شيرخواره حسينی

فرزند حسینیم سلام همان گونه که وقتی پارسال محرم خدا تو را به ما عطا کرد و من تو را نذر راه آقا کردم تا خادم راهش باشی و در قیامکش یاریش کنی نذر کردم تو را در مراسم شیرخوارگان ببرم و خدا را شکر این توفیق حاصل شد. روز ششم محرم به همراه مامان سیمین به مصلی رفتیم و تو  و هم سالانت بار دیگر با حسین (ع) و فرزندانش  بیعت کردید و عهد بستید که فرزند غایبش را یاری کنید تا هر چه زود تر بیاید و این دل تنگی ها پایان پذیرد. امیدوارم سر عهدت با امام زمانت بمانی فرشته کوچولوی خودم و مرا نزد امام رو سفید نمایی. شب قبل از مراسم برایت سر بند سبز دوختم و لباس سفید خریدم. در تمام طول مراسم آرامش عجیبی داشتی و ذره ای اذیت نکردی. در آن فضا حس خوبی ...
20 آبان 1393
1